ماجرای زندگی پرفروغ عین صاد از حذف فکری در زمان حیات تا چاپ ۷۰ کتاب پس از فوت
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۳۱۲۴۳
صفایی در زمان خود آن چنان که شایسته شخصیت، اندیشه و قلم توانای او بود قدر ندید. تا سالها چاپ و نشر آثار او ممنوع بود و جوامع علمی حق دعوت از او را نداشتند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگارفرهنگی تسنیم، روزهای پاپانی تیرماه مصادف است با روزی که آیت الله صفایی حائری را در یک سانحه رانندگی از دست دادیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«آن روز که رسول از کنار کعبه بانگ برداشت، هیچ کس باور نمیکرد که این فریاد از حلقومش فراتر رود و در گوشها بنشیند و در دلها راه یابد و از مرز قرنها بگذرد و در نسلها جای بگیرد و از قامت فریاد تا اقتدار سکوت را پشت سر بگذارد. و آن روز که در بیابانهای تخت جمشید، همراه آن شکوه و فریاد نوشانوش، آن غرور سایه انداخت، کسی باور نمیکرد که قرنها را رها کند و نسلها را آزاد بگذارد، ولی این درس قرآن است که عظمتها تو را فریب ندهد و حقارتها تو را نرماند، که یک گندم هنگامی که هماهنگ با نظام در جای خود مینشیند، سنبله میشود و هفتصد برابر دانه میآورد و یک انبار گندم هنگامی که در کناری ماند و بر سطح لغزید، فقط خوراک سوسکهاست و چیزی نمیگذرد که فضلههایش را هم نمیبینی.»[1]
علی صفایی حائری (1330-1378)، اسلامشناسی اصیل، نویسندهای توانا و معلّمی دلسوز و عاشق بود. او در طول عمر کوتاه خود موفق شد آثار متعدّدی را در ارتباط با اندیشه و معرفت دینی طرح و مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. صفایی جغرافیای وسیعی از مفاهیم و آموزههای دینی را در نظامی جامع گرد آورد و تلاش کرد تا با بیانی زیبا و اثرگذار، نیازهای انسان معاصر خود را پاسخ بگوید.
فهم او ریشه در انسی عمیق و همیشگی با قرآن و احادیث داشت. از دیگرسو، روش مواجهه با منابع وحیانی و آداب تفسیر و برداشت از متن دین را به خوبی میدانست. صفایی اینگونه اصیل و مستند از دین روایت میکرد. او با گشودگی کمنظیری، فرهنگ زمانه خود را مطالعه میکرد و با شاخههای مختلف علوم انسانی، از ادبیات و هنر تا فلسفه و روانشناسی آشنا بود. این وسعت مطالعات و گستره ارتباطات صفایی با انسانها و رفت و آمدهای بیتکلفش، او را با چالشهای دین در جهان جدید و همچنین بنبستها و نیازهای انسان معاصر آشنا ساخت.
پاسخ عین صاد به شبهههای موجود درباره حجاب در یک کتابصفایی با فهم این چالشها و درک نیازهای انسان، به دامن وحی پناه برد و تلاش کرد با تکیه بر قرآن و سنت، طرحی برای یک سلوک سالم و سرشار از معنی را برای انسان دراندازد. در طرح او از زندگی، دین بال انتخاب آدمی است. از لحظهای که انسان نسبت به زندگی و حضورش در هستی احساس مسئولیت میکند، هر انتخابش همراه با پرسشهای بسیاری میشود؛ پرسشهایی فوری که پاسخ آن را نمیتوان از هر منبعی توقع داشت. صفایی بر این باور بود که انتخاب انسان در هستیِ پیچیده و منظمی اتفاق میافتد که علم در مسیر تجربهی قوانین آن است. در چنین بستر مرتبط و مبهمی، نمیتوان بیگدار به آب زد. انسان نیاز به شناختهایی دارد که مسیر او را روشن کند.
صفایی این آگاهی حیاتی را از دامن وحی جستجو میکرد. گستره و پیچیدگی هستی، فرصت کوتاه انسان در این جهان و مسیر طولانی او تا بعد از مرگ، احاطهای را میطلبید که ماورای توانایی بشر است. تنها خداوند میتواند چنین حدی از معرفت را به انسان ببخشد. نقطهی عزیمت صفایی برای شناخت و ایمان به خدا و دین، همین درک عمیق از نیازهای انسان است؛ نیازهای او در ارتباط با خودش، جامعه انسانی و هستی.
صفایی در زندگی روزمرّه و روابطش هم به همین اندازه دغدغه انسان را داشت. خانهای که در تمام ساعتهای شبانهروز به روی مهمانها دری باز داشت. و صاحبخانهای که همیشه با رویی گشاده و لبی خندان به استقبال مهمانان خود میرفت. او بیتکلف، ولی صمیمی و دلسوز انسانها را میپذیرفت و از موقعیت اجتماعیشان سراغی نمیگرفت. خودش را طبیبی میدانست که خانهاش جای بیماران است. به اصلاح وضعیت دوستانش حریص بود و بر هدایت آنها صبر میکرد. زحمت این عهدهداری را به جان میخرید و از ملامت دیگران هراسی نداشت.
مرحوم علی صفایی حائری، مربّی مهربانی بود که با فکر خود پرسشهای مخاطبش را پاسخ میگفت و با عشقش، جان آنها را سیراب میساخت. این جامعیت باعث نفوذ او در جوانان و جذب دامنه گستردهای از مخاطبان شد.
صفایی بر این باور بود که آدمی در مسیر حق باید از تمام داراییها و امکاناتش بهره ببرد. آنجا که پاهای تو میشکنند و امکانات تمام میشوند، جایی است که سلوک به نقطهی اوج خود رسیده و اضطرار به حق و اعتصام به او آغاز میشود. بلا و از دست دادنها در نظر او مرکب سلوک سالک است. چنین نگرشی به دشواریهای روزگار و محرومیتهای این جهان، نه در مقام سخن و نظر، که در زندگی او خود را نشان داد.
حسادتها و تنگنظریها، سوء فهمها و فاصلهها باعث شد جریانهای قدرتمندی به حذف فکری علی صفایی حائری همّت کنند. باران بلا باریدن گرفت و محرومیتها برای صفایی، آن هم در هنگام ثمر دادنش، آغاز شد. صفایی در زمان خود آنچنان که شایسته شخصیت، اندیشه و قلم توانای او بود قدر ندید. تا سالها چاپ و نشر آثار او ممنوع بود و جوامع علمی حق دعوت از او را نداشتند. حتی شاگردان او از امور علمی، فرهنگی و اجرایی کشور کنار گذاشته میشدند. اما با این همه او نرنجید و از پا ننشست. در همان دوران شاگردان بسیاری تربیت کرد و در خانهاش همچنان باز و آغوشش پذیرای هر تشنهای بود که در پی انسی و فهمی، نشانی او را جستجو میکرد. همچنان مینوشت و حاضر بود آثارش را به نام دیگران چاپ کند تا آنچه را که رزق حق و عنایت علی بن موسیالرضا (ع) میدانست، حبس نشود.
عین صاد از نگاه دیگران؛ از رهبرانقلاب تا سینماگران مطرح
بارها گفته بود که «من حجاب آثار خویشم». میگفت بعضی کارها را به بعد از مرگم واگذاشتم و گویی به رحمت و کارسازی حق بسیار مطمئن بود. در تعبیری از امام علی (ع) چنین آمده است: «هر کس نزدیکانش او را قدر نشناسند و ضایع کنند، دوردستها برایش مهیّا میشود».[2]
پس از مرگ صفایی، در بیست و دوم تیرماه هزار و سیصد و هفتاد و هشت، رفته رفته موانع برداشته شد و راه برای انتشار آثار او باز شد. آثار مکتوب او مجدّدا به چاپ رسید و آثار منتشرنشدهاش به زیور طبع آراسته شد. شاگردان او گرد هم آمده و سخنرانیها و سایر مباحث او را برای انتشار آماده ساختند. امروز بالغ بر هفتاد عنوان کتاب از علی صفایی حائری به چاپ رسیده و ساعتها از سخنرانیهای او در فضای مجازی و در محافل مذهبی و فرهنگی شنیده میشوند. حالا بعد از بیست و چهار سال از درگذشت او، چراغی که به زحمت شعلههای رو به خاموشیاش را پاسداری کرد به چلچراغی روشن بدل شده است و این جز از لطف حق نیست.
با مرور خاطراتش، قامت راهنمایی را میتوان دید که بیادعا رهروان راه را همراهی میکند و از آنکه چشمی را به خود بگیرد، پرهیز دارد. خودش را میشکند تا در چشم کسی بزرگ نشود. رسالت مربّی را به شیشهای تشبیه میکند که نور را از خود عبور میدهد؛ مربّی میآید تا انسان را به حق وصل کند.
هر چند که امروز جای آن لبخند مهربان و آن جاری اشکهایش خالی است. و تنهایی نسل امروز، مربّی مهربان و آگاهی چون صفایی را میطلبد. اما اگر هدف آن باشد که راه او امتداد یابد، دست مخاطبان صفایی آنقدر هم خالی نیست. آثارش بیانگر مسیری است که او برای خودسازی و ادای مسئولیتش در قبال دیگر انسانها طی کرد. میتوان آن الگو را از نو ترسیم کرد و بار دیگر از عینک او به انسان، هستی و تاریخ نگریست. صفایی در آثارش جهانی میسازد که امروز پیش روی ماست. گام زدن در این جغرافیا و یافتن مزایا و کاستیهایش، وظیفه مخاطبانی است که او پیش از مرگش انتظارشان را میکشید.
«ای زندگی آبستن!! اکنون مرگ تو شهادت است ... که تو در مرگت ادامه داری و با مرگت حضوربا رفتن تو، دشمن راه بازگشت نخواهد داشتکه از تو دو فرزنددو فرزند سوختن و ساختن باقی است.»[3]
انتهای پیام/
[1]. صفایی حائری، علی، صراط، ص 32، لیلةالقدر، 1384 ش.
[2]. نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص 471.
[3]. صفایی حائری، علی، یادنامه، ص 27.
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سبک زندگی ایرانی اسلامی کتاب سبک زندگی ایرانی اسلامی کتاب علی صفایی حائری نیازهای انسان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۱۲۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راههای مقابله با کمبود آرامش در زندگی چیست؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، برنامه بزرگداشت مقام معلم و استاد با حضور اعضای هیئت علمی و استادان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان برگزار شد.
مدرس دانشگاه و مشاور خانواده در این نشست گفت: در جهان دو معلم وجود دارد، نخست روزگار است که به قیمت جان ما به ما درس میدهد و دیگری معلمانی هستند که به قیمت جانشان به ما درس میدهند، وظیفه معلمان در قبال جامعه و انسانها وظیفه بسیار حساس و بس خطیر است و معلم باید علاوه بر آموزش علم به دانشآموزان و دانشجویان به آنان درس اخلاق بیاموزد.
امیرحسین افضلی ادامه داد: امروزه به دلایل شرایط ایجاد شده در زندگی ما، مشکلات متعددی در زندگی انسانها به وجود آمده است. در این رهگذر باید تلاش کنیم که بار مشکلات را چه در زندگی خود و چه در زندگی دیگران کمتر کنیم. مهمترین و ارزشمندترین مفاهیم در زندگی، مفاهیم درونی هستند. انگیزه یکی از مفاهیم درونی است که به طور مثبت روی انسان تأثیر گذاشته و معیارهای زندگی را مشخص میکند، انگیزه به انسان، قدرت تصمیمگیریهای بزرگ و کوچک را میدهد، کمرنگ شدن انگیزه در زندگیهای ما یکی از معضلاتی است که در کمین جوامع امروزی است.
وی متذکر شد: عدم وجود و یا کمبود آرامش در زندگی یکی دیگر از مشکلات ماست که نبودن آن، حادث شدن مشکلات دیگری را در پی خواهد داشت. مقایسه کردن بین شخص و دیگران نیز یکی دیگر از مشکلات زندگی امروزی است، با مقایسه خود با دیگران باعث میشویم که دیگران زندگی ما را کنترل کنند، مقایسه غالبا بین نقاط مثبت زندگی دیگران با فرد مقایسهگر صورت میپذیرد، اگر مقایسه به صورت طبیعی باشد میتواند انگیزه را افزایش دهد و زندگی را متحول کند، ولی اگر مقایسه به صورت نادرست باشد، نابودگر میشود و زندگی را به تباهی میکشاند.
مدرس دانشگاه و مشاور خانواده در ادامه با اشاره مبحث شکرگزاری و قدردانی از داشتهها بیان کرد: در حالت عادی افکار و نیاز انسانها، افکار و فعالیتهای آنان را به سمت کمبودها و رفع آنها سوق میدهد. این نیاز و افکار میتواند انسان را از داشتههایش دور کند، داشتههایی که شاید آرزوی بسیاری از افراد دیگر باشد، شکرگزاری برای داشتهها، یک قدرت است، قدردان بودن و سپاسگزاری، یک ویژگی خوب و مثبت است که میتواند باعث بهبود و رشد زندگی شود و شادی و پیشرفت زیادی برای فرد به وجود بیاورد. شکرگزار بودن از شرایط، سادهترین، بیهزینهترین کار در زندگی است که با صرف کمترین وقت و انرژی، بالاترین تاثیرگذاری را روی زندگی خواهد داشت.
در پایان برنامه از اعظم محمودی، عضو هیئت علمی گروه پرستاری و مدیر پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، بهعنوان استاد منتخب سال ۱۴۰۲ و از امین پورصفر، عضو هیئت علمی و مدیر گروه آموزشی فنی و مهندسی دانشگاه، به عنوان استاد ساعی، فعال و مسئولیتپذیر سال ۱۴۰۲ با اهدای لوح تقدیر و جوایزی تجلیل شد.
انتهای پیام/